کد مطلب:316162 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:225

کودکی حضرت اباالفضل
حضرت اباالفضل (علیه السلام) از همان اوایل كودكی علاوه بر زیبایی بی نظیر خود، دارای هوش و ذكاوت خاصی بود. به طور خلاصه داستانی كه از ایشان در این كتاب آمده است را برای شما بازگو می كنیم:

روزی از روزها، در حالی كه عباس (علیه السلام) پنج سال بیشتر نداشت، پدر ایشان به او فرمود: «پسر جان بگو: یك».

عباس (علیه السلام) فرمود: «خدا یكی است».

امام علی (علیه السلام) فرمودند: «بگو دو».

حضرت اباالفضل (علیه السلام) از اینكه این جمله را بگوید خودداری نمود و در جواب پدر گفت: «پدر جان! من شرم دارم با زبانی كه «یك» گفته ام، دو بگویم».



[ صفحه 13]



در این لحظه امام علی (علیه السلام) كودك نورس خود را در بغل گرفت و صورت او را غرق بوسه كرد.

نكته ای كه در اینجا قابل ذكر است، این است كه حضرت اباالفضل (علیه السلام) از همان دوران كودكی خود نیز احترام خاص و ویژه ای نسبت به امام حسین (علیه السلام) قائل می شد و چون پروانه گرد امام حسین (علیه السلام) می چرخید و علاقه خاصی به او ابراز می كرد.

البته ناگفته نماند كه مادر حضرت اباالفضل (علیه السلام) از همان دوران خردسالی به او گفته بود كه به فرزندان حضرت فاطمه (علیهاالسلام) احترام بگذارد و حتی آنها را به عنوان برادر و یا خواهر صدا نزند، چرا كه آنها مولا و سرور او هستند. به همین دلیل حضرت هر وقت می خواست امام حسین (علیه السلام) را صدا بزند به او می گفت: «ای مولای من». [1] .



[ صفحه 14]




[1] سردار كربلا.